وجود فروشگاههای زنجیرهای یک ضرورت برای کشور است
مستند «مشد عباس بودن یا نبودن» در برنامه تلویزیونی «به اضافه مستند» شامگاه روز گذشته به روی آنتن رفت که در برنامه نقد و بررسی آن کارشناسان بر وجود فروشگاه های زنجیره ای بعنوان یک ضرورت برای کشور تاکید کردند.
به گزارش روابط عمومی اتحادیه کشوری فروشگاه های زنجیره ای، چندی پیش از شبکه سه سیما مستندی تحت عنوان مشد عباس به روی آنتن رفت که بلافاصله با واکنش اتحادیه کشوری فروشگاه های زنجیرهای رو به رو شد و طی مکاتبه ای با مدیر محترم شبکه سه سیما بیان شد که در این مستند نه تنها با یکجانبهگرایی رسالت حرفهای یک رسانه که بیان مطالب صحیح علمی و برپایه واقعیت است، زیر سوال رفته، بلکه به غنای محتوایی نیز توجهی نداشته و بدون کسب اطلاعات از کارشناسان زبده صنعت خرده فروشی تهیه شده است و این مهم جای بسی تامل که در شرایطی که دولت به نقش موثر و بی بدیل فروشگاه های زنجیره ای با بیش از 3000 شعبه در سراسر کشور در توزیع عادلانه اقلام تنظیم بازار، بعنوان اهرمی کارآمد برای حفظ آرامش و ثبات در بازار، بازوی دولت محترم در جلوگیری از عرضه کالای قاچاق و فعالیتی پویا برای اشتغال زایی بیش از 50هزار نفر از اقشار جوان و تحصیلکرده در کل کشور و سرمایهگذاریهای کوچک و بزرگ مینگرد، و از ظرفیتهای ایجاد شده توسط بخش خصوصی برای کنترل بازار بهرهمند میشود، متاسفانه شاهدپخش مطالبی با نام مستند و بدون پایه و اساس علمی و تجربی هستیم.
سرانجام پس از پیگیری های اتحادیه شامگاه روز گذشته در برنامه به اضافه مستند، جلسه کارشناسی با حضور سعید صبوری، کارشناس اقتصادی و سعید درخشانی، رئیس اتحادیه سوپرمارکتداران تهران برگزار شد.
حسین صبوری، کارشناس اقتصادی در ابتدای این برنامه گفت: این مستند بسیار خوب بود. وقتی که یک پدیده جدید در عرصه اجتماعی و اقتصادی شکل میگیرد، گفتوگوهایی پیرامون آن ایجاد میشود که به حل و فصل آن کمک زیادی میکند. از این نظر، با مستند خوبی روبهرو هستیم چرا که به پدیده فروشگاههای زنجیرهای پرداخته بود. البته این مستند یک ضعف دارد و آن هم این است که به جای نمایش با مستندات برای اثبات ادعای خود، تکیه بر احساسات کرده و از این طریق میخواهد با مخاطب حرف بزند. به نظرم، در چنین فیلمهایی باید به آمار و ارقام رجوع کرد.
وی به تاریخچه فروشگاههای زنجیرهای در ایران اشاره کرد و گفت: اگر یک تقسیمبندی کلی در عرصه اقتصاد داشته باشیم، میتوانیم دو حوزه کلی را از یکدیگر تفکیک کنیم؛ تولید و توزیع. ما انواع نظام توزیع داریم. یکی از این انواع، توزیع سنتی است که به تدریج شکل گرفته است. دیگری نیز توزیع به شیوه مدرن است که یکی از راههای آن، وجود فروشگاههای زنجیرهای است. بنابراین، در سه دهه گذشته، تلاشهایی صورت گرفت تا فروشگاههای زنجیرهای ایجاد شود. نکته اصلی که در نظام سنتی توزیع وجود دارد، اتلاف منابع و انرژی است. بدین معنی که وقتی شما مجبور شوید که کالای خود را به واسطههای مختلف برسانید تا آنان به دست مشتری برسانند، کار پیچیده میشود چرا که هر واسطه تلاش میکند تا برای خود سودی دست و پا کند و همین امر باعث اتلاف منابع میشود. به صورت میانگین، گفته میشود که بین فروشنده (کارخانه) و خریدار، 2.5 واسطه وجود دارد. اگر این واسطهها قابل کاهش باشد، بهرهوری بهتر شده و در منابع صرفهجویی میشود. نظام توزیع مدرن بر همین اساس و بر پایه فروشگاههای زنجیرهای شکل گرفت.
سعید درخشانی، مهمان دوم برنامه، به صحبتهای قبلی اشاره کرد و گفت: با بخشهایی از این صحبتها موافق بوده و با بخشی دیگر مخالفم. از آنجا که این فروشگاهها به درستی جانمایی نشدهاند، تعدادی از کاسبان خرد از بین میروند. در حقیقت، مکانی برای احداث فروشگاه زنجیرهای انتخاب شده است که وجود آن اصلا ضروری نبوده است. متاسفانه در هر جا که 50 مغازه حضور دارد، یک فروشگاه زنجیرهای نیز تاسیس شده است و صاحبان آن با خود فکر نکردهاند که این کاسبان خرد، از این پس چه میخواهند بفروشند و چگونه زندگیشان را بگذرانند. این کار از نظر اقتصادی به جامعه لطمه میزند. البته منظور من این نیست که وجود آن به اقتصاد لطمه زده است بلکه درست جانمایی نشده است. علاوه بر این، کیفیت پایین بعضی از اجناس فروخته شده در فروشگاههای زنجیرهای که به دلیل پایینبودن قیمت آن است باعث میشود که خانواده بخشی از آن کالا را دور ریخته و منابع هدر رود. در مجموع باید بگویم که وجود این فروشگاهها ضرر ندارد اما از طرف دیگر به دلیل جانمایی اشتباه، تبلیغ اشتباه و ... ضرر دارد. برای مثال، فروشگاهی میآید و کالای خود را با 50 درصد تخفیف میفروشد در حالی که ما در هیچ کالایی 50 درصد سود نداریم. بنابراین آن کالا مشکلی دارد که این قدر تخفیف دارد. ممکن است که صاحبان این فروشگاهها بگویند که ما کارآفرینی میکنیم در حالی که اگر این فروشگاه، 10 کارگر استخدام کند، در مقابل 20 کاسب کار خود را از دست میدهد و 20 خانواده منبع درآمد خود را از دست میدهد. به نظرم، معایب وجود این فروشگاهها بیشتر از مزایای آن است. دلیل من این است که ما این کار را از خارجیها نشات گرفتهایم در حالی که فرهنگ ما با فرهنگ آنان متفاوت است.
حسین صبوری به مساله کارآفرینی توسط فروشگاههای زنجیرهای اشاره کرد و گفت: صحبتی که از سمت آقای درخشانی مطرح شد، دغدغه بهجایی است و آن هم مساله اشتغال است. از همین منظر باید بگویم که ما باید حواسمان به اقشار مختلف باشد که کسی آسیب نبیند. من هم در این دغدغه، با ایشان هم نظر هستم البته در مورد تاثیر فروشگاههای زنجیرهای در مساله اشتغال با ایشان موافق نیستم. هیچ پدیده اقتصادی و اجتماعی را نباید با تاثیرات آنی آن مورد بررسی قرار داد. بلکه باید به تاثیرات جانبی و بلند مدت آن توجه کنیم. برای مثال، شما چرا فرزندان خود را برای ادامه تحصیل میفرستید در حالی که میتوانید او را به سرکار ببرید تا درآمد کسب کند؟ فروشگاههای زنجیرهای در مساله اشتغال چند اثر دارد و باید دید که این تاثیرات باعث کاهش اشتغال میشود یا افزایش آن را به دنبال دارد. فروشگاههای زنجیرهای یک سری شغلهای مستقیم ایجاد میکنند. در حقیقت، وقتی یک فروشگاه زنجیرهای افتتاح میشود، اشتغالزایی صورت میگیرد. علاوه بر این، فروشگاههای زنجیرهای اشتغال غیرمستقیم نیز دارد. برای مثال، اگر یک فروشگاه بتواند مجموعه هزینههای ماهانه یک خانواده را از یک میلیون به 800 هزار تومان برساند، آن مبلغ اضافی صرف خریدهای دیگر و تولید بیشتر در اقتصاد میشود. بنابراین این فروشگاه، زمینهساز اشتغال غیر مستقیم میشود. همچنین باید به بحث توزیع درآمد نیز توجه داشت. از همین دیدگاه، میتوان گفت که فروشگاههای زنجیرهای بهرهوری بیشتری دارند. البته ممکن است بگویید که این بهرهوری باعث کاهش نیروی انسانی میشود. در پاسخ به این ادعا باید گفت که تمام تکنولوژیها چنین هستند. مثلا محاسباتی که به مدت چند روز توسط اشخاص زیادی انجام میشد، اکنون توسط کامپیوتر انجام میشود. حال باید جلوی ورود کامپیوتر را بگیریم؟ دقت داشته باشید که اقتصادی که بهرهوری بیشتری دارد، رشد بهتری دارد.
سعید درخشانی در واکنش به این صحبتها بیان داشت: ایشان میگویند که وجود فروشگاههای زنجیرهای باعث افزایش اشتغال میشود در حالی که من به شما اثبات میکنم که در یک کوچه و بازار، فروشگاه زنجیرهای باعث از بین رفتن تعداد زیادی کاسب شده است. قبلا بیان کردم که تاسیس یک فروشگاه زنجیرهای باعث میشود که 20-30 کاسب دستهایشان را روی هم بگذارند و خانوادههایشان گرفتار شوند. به نظرم، تخفیف داده شده در فروشگاههای زنجیرهای اصلا واقعی نیست و ایرادی وجود دارد. این فروشگاهها قبل از انقلاب نیز وارد ایران شده بود و فرهنگ غربی را با خود آورده بود اما اکنون هیچ کدام از آنان روی پا نیستند و از بین رفتهاند. اکنون نیز من کسی را میشناسم که روزگاری فروشگاههای زیادی تاسیس کرد اما نه تنها ورشکست شد و کم آورد، بلکه میگویند 80 میلیارد تومان بدهکار است و دو فرزندش در زندان هستند.
صبوری، در مورد تخفیفاتی که در فروشگاههای زنجیرهای داده میشود، گفت: من با صحبتهای مطرح شده توسط آقای درخشانی در مورد تفاوت کیفیت دو کالای یکسان و کمتر بودن قیمت یکی نسبت به دیگری اصلا موافق نیستم. چگونه میشود که یک تولیدکننده که به دنبال دفاع از نام و برند خود است، بیاید و محصولش را با دو کیفیت، دو وزن و دو قیمت به فروش برساند؟ این کار انجام نمیشود مگر توسط تولیدکنندهای که بخواهد خود را نابود کند. البته ممکن است که دو جنس از دو برند مختلف را بیاورید و بگویید که یکی کوچکتر از دومی است. ممکن است که چنین چیزی را در سوپرمارکتها نیز پیدا کنید. کالاهایی که توسط یک تولیدکننده تولید میشود به صورت یکسان توزیع میشود و هر دو مجموعه یک کالا را در اختیار دارند. تفاوت اینجا است که یکی امکان تخفیف کالا را دارد و دیگری این امکان را ندارد. همچنین این که بگوییم فلان فروشگاه زنجیرهای ورشکست شده است، پس تمام فروشگاهها پایدار باقی نمیمانند؛ درست است؟ خب ممکن است که یک سوپرمارکت را نیز پیدا کنید که ورشکست شده و پول مردم را نداده باشد. از این مقایسه نمیتوان چنین نتیجهای گرفت. در مقابل، باید این سوال را پرسید که چرا یک محصول توسط فروشگاه زنجیرهای با 20 درصد تخفیف به فروش میرسد در حالی که مغازه این تخفیف را ندارد؟ این موضوع دلیل دارد. دلیل تخفیف، بهرهوری است که ایجاد میشود. یک شرکت پخش برای این که کالا را از تولیدکننده بگیرد و به دست مصرفکننده برساند، بین 8 تا 12 درصد هزینه باید انجام دهد و بین 2 تا 5 درصد نیاز دارد. حال اگر مجموعهای بیاید و کالای خود را مستقیما از دست تولیدکننده بگیرد، 15 درصد صرفهجویی میکند. علاوه بر این، اگر سود فروشگاههای زنجیرهای را با سود مغازهها مقایسه کنید میبینید که سود آنان یک چهارم سود مغازه است. بنابراین، زنجیرهایها واسطهها را کوتاه میکنند و دوما با توجه به این که حجم فروش بسیار بالایی دارند، به سود پایین قناعت کرده و درصد سود را پایین میآورند. آنان با این حربه، قادر هستند که 20 تا 25 درصد تخفیف به مشتری بدهند. حال مواردی وجود دارد که تا 35 درصد تخفیف دارد. این موضوع به سیاستهای بازاریابی آن مجموعه برمیگردد. گاها مواردی هست که محصولی را با سود صفر میفروشند تا بتوانند خدمات بیشتری را به مشتری بدهند. به نظرم این مستند، به جای تکیه بر احساسات مردم باید بر واقعیتها نیز توجه داشته باشد.
درخشانی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: این که بعضی از فروشگاههای زنجیرهای برای بعضی از محصولات خود، 30 درصد تخفیف ارائه میدهند، جای سوال دارد. مگر این کالا چند درصد سود دارد که آن فروشگاه میآید و 30 درصد تخفیف میدهد. برای مثال، یک کالایی مثل رب گوجه فرنگی نهایتا 15 درصد سود دارد. حال آن فروشگاه چگونه میآید و 30 درصد تخفیف میدهد؟ اگر یک بازرس برود و بازدید میدانی از این فروشگاهها داشته باشد، به راحتی این موضوع را میفهمد. البته تهران مثل یک دریا است و شاید این موضوع خیلی حس نشود اما در شهرستانها به راحتی متوجه این موضوع میشویم. اکنون از کردستان به من زنگ زدند و گفتند که ما از دست این فروشگاهها از بین میرویم و نمیدانیم که چه باید بکنیم. اینها درد جامعه است. خاطرم هست در گفتگویی که با یکی از وزرای صنعت داشتم، ایشان اشاره کرد که هر جامعهای که میخواهد به سمت مدرن شدن برود، باید این فروشگاهها را داشته باشد. از ایشان پرسیدم که آیا به آینده این کار فکر کردهاید؟ در پاسخ گفت که به آینده آن هم فکر خواهیم کرد. حرف من این است که این فروشگاهها به درستی مکانسنجی نشده است. اکنون شهرکهایی وجود دارد که هیچ کاسبی در آن وجود ندارد؛ خب بروند و در آنجا فروشگاه بزنند. علاوه بر این مشکلات، به وجود آمدن فروشگاههای زنجیرهای تاثیرات فرهنگی منفی نیز به همراه دارد چرا که مثلا مردم یک منطقه سالها است که با یک کاسب زندگی کرده و به نوعی با او الفت پیدا کردهاند. آن کاسب امانتدار آن مردم به شمار میرود. یا برای مثال دیگر، کسی هست که پول ندارد و میخواهد جنس نسیه بردارد تا بعدش پول آن را بدهد. خب یک کاسب محل به دلیل این که با او آشنایی دارد و اعتبارش را میداند، جنس نسیه به او میدهد در حالی که فروشگاه زنجیرهای چنین کاری را انجام نمیدهد. در حقیقت، در مغازهها همبستگی و همدلی وجود دارد در حالی که در فروشگاهها چنین چیزی وجود ندارد.
صبوری، به تاثیرات فرهنگی وجود فروشگاههای زنجیرهای اشاره کرد و گفت: ما اعتقاد داریم که وقتی یک چیزی از آن طرف آمد، باید تاثیرات فرهنگی آن را هم درنظر بگیریم. خب سوال من این است که مگر موبایل و کامپیوتر در ایران اختراع شده است؟ حال این که بیایم و بگویم به دلیل تاثیرات فرهنگی، از آن موبایل یا دوربین استفاده نکنید، درست است؟ این موضوع اصلا استدلال درستی نیست. ما نمیتوانیم به دلیل این که یک چیزی در داخل جغرافیای کشور ما تولید نشده است، جلوی آن را بگیریم. در حالی که باید دید که وقتی یک چیزی وارد ایران میشود، چه تاثیرات فرهنگی دارد و چه مسائل اعتقادی ما را هدف قرار میدهد. من میخواهم این سوال را بپرسم که چند درصد از کارگران شاغل در مغازهها بیمه میشوند؟ در حالی که بر طبق قانون، تمام کسانی که در فروشگاههای زنجیرهای استخدام میشوند، باید بیمه شوند.
درخشانی در واکنش به این موضوع گفت: من به شما آمار میدهم و میگویم که بیش از 90 درصد این کارگران بیمه میشوند. من با خدماتی که فروشگاههای زنجیرهای به مردم میدهند، موافق هستم اما سوال من این جا است که اگر شما شبی به این فروشگاهها بروید و در خواست تخممرغ نسیه بکنید، آیا این کالا را به شما میدهند؟ مطمئن باشید یک فروشگاه زنجیرهای این کار را نمیکند در حالی که یک مغازهدار به شما کالای نسیه میدهد.
حسین صبوری در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: این که بگوییم فروشگاههای زنجیرهای به دنبال از بین بردن کسب و کارهای خرد هستند، تنها یک توهم است. عملکرد فروشگاههای زنجیرهای این گونه است که به سود کم قناعت میکنند و از این راه کالا میفروشند. وقتی بدین واسطه، فضای رقابتی ایجاد میشود، دیگر هر کسی نمیتواند کالایش را به هر قیمتی بدهد. به نظرم، فضای رقبات در خردهفروشیها این روزها بهتر شده است. از همین منظر، وجود فروشگاههای زنجیرهای کمک کرده است.